عبدالبهاء و تولد انسان
لهذا سبب تر بیت و ترقّی طبیعی شدند لکن مظاهر مقدّسهٴ الهیّه مر بّی الهی بودند ارواح و قلوب و عالم اخلاق را تر بیت نمودند. فلاسفهٴ عالم اجسام را تر بیتکردند مظاهر مقدّسه عالم ارواح را. مثلاً حضرت مسیح علیه السّلام مر بّی روحانی بود مر بّی ملکوتی بود مر بّی الهی بود ارواح را تر بیت نمود عالم اخلاق را تر بیتکرد حقائق معقوله را ترویج نمود امّا حضرات فلاسفه مدنیّت را خدمتکردند بشر را من حیث المادّه تر بیت نمودند. و فی الحقیقه انسان محتاج هر دو هست تر بیتطبیعی و تر بیت الهی. اگر چنآن چه تر بیتآسمانی نیابد مثل سائر حیواناتست مجرّد کاشف حقائق محسوسه اند لکن خدا در انسان قوّه ئی گذارده که کاشف حقائق معقوله استکاشف حقائق ملکوتیست. آن قوّهکاشف فیوضات الهی است. آن قوّه سبب حیات ابدی است. آن قوّه سبب حصولکمالات معنو یست. آن قوّه انسان را از حیوان ممتاز نماید ز یرا حیوانکاشف حقائق ناسوتی است انسانکاشف حقائق لاهوتی. پس انسان هر چه ترقّیات مادّیّه حاصلکند باز محتاج بنفثات روح القدس است محتاج تر بیت الهی است محتاج فیض ملکوتیست. تا انسان این تر بیت را نیابد کامل نشود. لهذا مظاهر مقدّسه در هر کوری ظاهر شدند تا نفوس را تر بیت الهیکنند تا نقائص طبیعت را زائل نمایند کمالات معنو یّه ظاهر کنند. طبیعت نظیر جنگل است و حضرت مسیح باغبان الهی این جنگل را بوستانکرد اشجار بیثمر را باثمر نمود این زمینها که بمقتضای طبیعت پر از خس و خاشاک بود باغ پر گل و ریحان نمود زمین را شخمکرد علفهای بیهوده را بیرون ریخت خارهائیکه بمقتضای طبیعت روئیده بود جمیع را قلع و قمع نمود بعد از آنکه خارستان بود مزرعه وگلستان شد. اگر بر حالت طبیعی میماند شبههئی نیست جنگل یا خارستان بود لکن دهقان جنگل را بوستان کند خارستان را مزرعه نماید این درختهای بی ثمر را باثمر سازد و علفزار را کشتزار کند. مقصود این استکه انسان هر قدر ترقّیات 151
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2