عبدالبهاء و تولد انسان
» و حال آن که وظیفه ی علما و فریضه ی فقهاء مواظبت امور روحانیه و ترویجشؤونرحمانیه استوهر وقتعلمایدینمبینو ارکانشرعمتین در عالم سیاسی مدخلی جستند و رائی زدند و تدبیری نمودند، تشتیت شَمْل موحدین شد و تفریق جمع مؤمنین گشت، نائره فساد برافروخت و نیران عناد جهانی را بسوخت، مملکت تاراج و تالان شد و رعیت اسیر و ۳ « دستگیر عوانان اما بحث این مقاله بیشتر معطوف به سفر عبدالبهاء به غرب و سخنرانیهای وی در اروپا و آمریکا و پیام این خطابات میباشد. بدین جهت در این نوشته به جزئیات مطالب رساله ی مدنیه و رساله ی سیاسیه نمی پردازیم. ولی چنانکه خواهیم دید، پیام عبدالبهاء به غربیان نیز در واقع شکل دیگری از همان پیامی است که او دهها سال قبل در ارتباط با ایران و ایرانیان آن رامطرح نمود . آن چه که هسته ی اصلی این خطابات است، دعوت مردم دنیا به اتحاد شرق و غرب است. اما این اتحاد نیازمند فرهنگی نوین در شرق و غرب است، فرهنگی که در همه چیز به جستجوی حقیقت میپردازد و همه ی مفروضات و سنتها و ارزشهای خود را مورد بررسی و تأمل و بازسازی قرار میدهد. در این بازسازی است که برای اولین بار حقیقت نوینی در این جهان پدیدار میگردد. اتحاد شرق و غرب باعث تولد و ظهور ،انسان است و این امر به معنای رهایی و آزادی انسان از حیطه ی طبیعت، تنازع بقا منطق بیگانگی و نفرت و نابرابری است. نقد عبدالبهاء هم از تجدد غربی و هم از تدین مرسوم در شرق و غرب، نقد از انحطاط انسان به حیطه ی طبیعت، یعنی فرهنگ تنازع بقا و نفرت و بیگانگی است. بالعکس ظهور انسان، به عنوان انسان، بیانگر اصل حقوق بشر، اصل وحدت عالم انسانی، اصل اتحاد شرق و غرب و نفی طبیعت گرایی و ماده پرستی یعنی تعریفی روحانی از انسان است. پس هر دو نقد عبدالبهاء اثبات اصلی واحد است و آن دعوت شرق و غرب به فرهنگی انسانی است، یعنی فرهنگی که انواع گوناگون انسان زدایی را چه شرقی و چه غربی پشت سر میگذارد و به فضای یگانگی و وحدت قدم میگذارد . سر تا سر سخنرانیهای عبدالبهاء در اروپا و آمریکا معطوف به رهایی انسان است. ویژگی خاص فرهنگ ماده پرست و طبیعت مدارِ نوظهورِ اروپایی این بود که آدمی را ۲۰ – ۲۱ ) : رساله ی سیاسیه، صص ۳( پ 13
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2