عبدالبهاء و تولد انسان

این تعصّباتست و تا تعصّب باقی جنگ باقی بغض باقی عداوت باقی اذیّت باقی و اگر بخواهیم عالم انسانی راحت باشد جمیع این تعصّبات را باید بر یز یم والّا ممکن نیست که آسایش یابد . تعلیم ششم حضرت بهاءاللّه تعدیل معیشت حیاتست. یعنی باید قوانینی و نظاماتیگذاردکه جمیع بشر براحت زندگانیکنند یعنی همچنانکه غنی در قصر خو یش راحت دارد و بانواع موائد سفرهٴ او مز یّن است فقیر نیز لانه و آشیانه داشته باشد گرسنه نماند تا جمیع نوع انسان راحت یابند. امر تعدیل معیشت بسیار مهّم است و تا این مسئله تحقّق نیابد سعادت برای عالم بشر ممکن نیست . تعلیم هفتم حضرت بهاءاللّه مساوات حقوق است. جمیع بشر در نزد خدا یکسانند حقوقشان حقوق واحده امتیازی از برای نفسی نیست. کل در تحت قانون الهی هستند مستثنائی نه. در نزد حقّ امیر و فقیر یکسانند عز یز و حقیر مساوی . تعلیم هشتم حضرت بهاءاللّه تر بیت عموم لازم است و وحدت اصول و قوانین تر بیت نیز از الزم امور تا جمیع بشر تر بیت واحده گردند. یعنی تعلیم و تر بیت در جمیع ّ مدارس عالم باید یکسان و اصول و آداب یک اصول و آداب گردد تا این سبب شود که وحدت عالم بشر از صغر سن در قلوب جایگیرد . تعلیم نهم حضرت بهاءاللّه وحدت لسان است. یک لسانی ایجاد شود و آنرا جمیع آکادمی های عالم قبول نمایند. یعنی یک کنگرهٴ بین المللی مخصوص تشکیل دهند و از هر ملّتی نمایندگان و وکلاء دانا در آن جمع حاضر گردند و صحبت و مشورت 136

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2