عبدالبهاء و تولد انسان

تر بیت نمود. مر یض را نباید مبغوض داشت که چرا ناخوشی باید نهایت رحمت و محبّت باو داشت. از این واضح شد که عداوت مابین ادیان باید بکلّی محو گردد و ظلم و اعتساف برداشته شود و بالعکس نهایت الفت و محبّت جاریگردد . ثالث تعلیم حضرت بهاءاللّه اینست که دین باید سبب الفت باشد سبب ارتباط بین بشر باشد رحمت پروردگار باشد و اگر دین سبب عداوت شود و سبب جنگ گردد عدمش بهتر بی دینی به از دین است بلکه بالعکس دین باید سبب الفت باشد سبب محبّت باشد سبب ارتباط بین عموم بشر باشد . تعلیم چهارم حضرت بهاءاللّه آنکه دین باید مطابق علم باشد ز یرا خدا عقل بانسان داده تا حقائق اشیاء را تحقیق نماید. اگر مسائل دینیّه مخالف عقل و علم باشد وهم است زیرا مقابل علم جهل است و اگر بگوئیم دین ضدّ عقل است مقصود این استکه دین جهل است. لابدّ دین باید مطابق عقل باشد تا از برای انسان اطمینان حاصل شود. اگر مسئله ئی مخالف عقل باشد ممکن نیست از برای انسان اطمینان حاصل گردد همیشه متزلزل است . تعلیم پنجم حضرت بهاءاللّه آنکه تعصّب جنسی تعصّب دینی تعصّب مذهبی تعصّب وطنی تعصّب سیاسی هادم بنیان انسانی است و تعصّب مخرّب اساس نوع بشر است از هر قبیل باشد. تا آنکه این تعصّبات زائل نگردد ممکن نیست عالم انسانی راحت یابد و برهان بر این اینکه هر حرب و قتالی و هر عداوت و بغضائیکه در بین بشر واقع شده یا منبعث از تعصّب وطنی بوده و یا منبعث از تعصّب سیاسی. شش هزار سال استکه عالم انسان راحت نیافته و سبب عدم راحتش 135

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2