عبدالبهاء و تولد انسان
هواللّه نهایت سرور را امشب دارمکه بین جمع محترم حاضر شدم. فی الحقیقه جمعی است در نهایت روحانیّت و احساسات ملکوتی در قلوب شما در نهایت قوّت. توجّهتان بخداست نیّتتان خالص است بشارات روحانی در وجوه مشاهده مینمایم لهذا مقتضی میبینم چند کلمه صحبتکنم. از بدایت خلق آدم تا یومنا هذا در عالم انسانی دو طر یقت بوده یک طر یق طر یق طبیعت یک طر یق طر یق دیانت. طر یق طبیعت طر یق حیوانی است زیرا حیوان بمقتضیات طبیعت حرکت میکند هرچه شهوات حیوانی اقتضا مینماید آن را مجری میدارد. لهذا حیوان اسیر طبیعت است از قانون طبیعت ابداً تجاوز نتواند و از احساسات روحانیّه هیچ خبر ندارد از دین الهی هیچ خبر ندارد از ملکوت الهی هیچ خبر ندارد از قوای معقوله هیچ خبر ندارد. اسیر محسوساتست و از آن چه خارج از عالم محسوسات است بیخبر است. یعنی آن چه را که چشمش میبیند گوشش میشنود مشامش استنشاق میکند ذائقه اش میچشد قوّهٴ لامسه اش لمس میکند میداند. حیوان اسیر این پنج قوّت است و آن چه محسوسات این قوی است قبول میکند و آن چه خارج از محسوسات است یعنی از عالم معقولات و از ملکوت الهی و از حسّیّات روحانیّه و از دین الهی حیوان بی خبر است ز یرا اسیر طبیعت است. از غرائب آنکه مادّیّون افتخار باین میکنند و میگو یند آن چهکه محسوس است مقبول است و اسیر محسوساتند. از عالم روحانی خبر ندارند از ملکوت الهی بی خبرند از فیوضات رحمانی بی خبرند و اگر اینکمال است پس حیوان باعظم درجهٴ کمال رسیده است. ابداً از ملکوت و روحانیّات خبر ندارد منکر روحانیّات است. اگر ً ما بگوئیم که اسیر محسوسات بودن کمال است پس اکمل ممکنات حیوان است زیرا ابداً احساسات روحانی ندارد ابدا از ملکوت الهی خبر ندارد با وجود اینکه خدا در حقیقت 130
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2