عبدالبهاء و تولد انسان
آنها باشد و باقی مال مالیّون بعد آخر ماه یا سال هر چه منفعت میشود بعد از مصارفات و مزد بر حسب عدد اسهام در میان هر دو طرف تقسیمکنند. فی الحقیقه تا بحال خیلی ظلم بعوام شده باید قوانین گذارد زیرا کارگران ممکن نیست باوضاع حالیّه راضی شوند هر سال هر ماه اعتصابکنند و آخر الأمر ضرر مالیّون است. اعتصابی در قدیم در عسکر عثمانی واقع شد گفتند بحکومت معاش ما کم است باید ز یاد کرد دولت مجبوراً ضمّ کرد. بعد از چندی دو باره اعتصاب کردند عاقبت جمیع مالیات در جیب عسکر رفتکار بجائی رسید که سلطان را کشتند که چرا مالیات را ز یادتر نکردی که ما بیشتر بگیر یم. یک مملکتی ممکن نیست براحت زندگی کند بدون قانون. باید قانون محکمی در این خصوص گذاشتکه جمیع دول حامی آن قانون باشند. جوهر کلام اینکه اعتصاب سبب خرابیست امّا قانون سبب حیات است باید قانونی گذارد باید بقانون طلبید نه به اعتصاب و جبر و عنف . شما امشب از سیاسیّات صحبت کردید ولی ما عادت ندار یم از سیاست صحبت کنیم ما از عالم روح صحبت میکنیم از ثروت ملکوت صحبت میکنیم نه از ثروت ناسوت. سیاست امر اجباریست امّا سعادت ابدی بامر اجباری حاصل نمیشود اجبار و سعادت ممکن نیست. مراد از سعادت چه چیز است یعنی ملّت در نهایت فضائل عالم انسانی و قوّهٴ ملکوت الهی زندگانیکند آن حکایت دیگر است و این حکایت دیگر . 128
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2