عبدالبهاء و تولد انسان

هوالله ای جمع محترم آتش را لزوم ذاتی سوختن است و قوّهٴ برقیّه را لزوم ذاتی افروختن. آفتاب را لزوم ذاتی درخشیدنست و خاک را لزوم ذاتی قوّهٴ روئیدن. در لزوم ذاتی انفکاک جائز نه. چون تغیّر و تبدّل و تحوّل و انتقال از حالی بحالی از لوازم ذاتیّهٴ امکانست یعنی تتابع فصل ربیع و صیف و خر یف و شتا و تبدّل روز و شب از لوازم ذاتیّهٴ عالم ارض است پس هر بهاری را خر یفی در پی و هر صیفی را شتائی در عقب و هر روزی شبی و هر صبحی را شامی. وقتی که اساس ادیان الهی بکلّی منهدم و اخلاق عالم انسانی متغیّر اثری از نورانیّت آسمانی نه و محبّت بین بشر مختل ظلمت عناد و جدال و قتال و سرمای خمودت و انجماد حکمران بود و تاریکی احاطه نموده بود حضرت بهاءاللّه مانند کوکب آفاق از مشرق ایران طالع شد. انوار هدایت کبری درخشید و نورانیّتآسمانی بخشید و تعالیم بدیعی تأسیس فرمود و فضائل عالم انسانی تأسیس کرد و فیوضات آسمانی ظاهر فرمود و قوّهٴ روحانیّه باهر ساخت و این اساس را در عالم وجود ترویج فرمود . اوّلاً تحرّی حقیقت زیرا جمیع ملل بتقالیدی عامیانه تشبّث نموده اند و از این جهت با یکدیگر در نهایت اختلاف و غایت نزاع و جدالند امّا ظهور حقیقت کاشف این ظلماتست و سبب وحدت اعتقاد زیرا حقیقت تعدّد قبول نکند . ثانیاً وحدت عالم انسانی یعنی جمیع بشر کلّ مشمول الطاف جلیل اکبرند بندگان یک خداوندند و پروردهٴ حضرت ربو بیّت. رحمت شامل کلّ است و تاج انسانی زینت هر سری لهذا باید جمیع طوائف و ملل خود را برادر یکدیگر دانند و شاخ 102

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2