عبدالبهاء و تولد انسان

صحرا آشیانه هاست و گوسفندان را منزل و مأوی، اما پسر انسان را جای سر نهادن نیست. و فرمود فرش من زمین است، سراج من روشنی ماه و ستاره های آسمان است و پوشاکم آسمان. ۱، کیست از من غنی تر؟... حال شما تأسی به مسیح نموده اید اما در ورای صدها مباحث و مطالب گوناگونی که در خطابه های متنوع در دانشگاهها، گروههای صلح، کلیساها، کنیسه ها، مجامع علمی و سازمانهای بشردوستانه توسط عبدالبهاء ایراد میشود، به راحتی میتوان اهمیت بنیادی دو اصل را در همه ی آن سخنرانیها مشاهده کرد. این دو اصل به شکلهای گوناگون در سخنرانیهای متفاوت جلوه گر میشوند و در واقع میتوان گفت که همه ی سخنرانی ها ۰ به شکلی به این دو اصل بر میگردند اصل اول نقد عبدالبهاء از فرهنگ تنازع بقا، فرهنگ ماده پرستی و انحطاط انسان به رتبه طبیعت است. در آنجاست که این اصل اساساً به نقد از ماتریالیزم و تجدد معطوف میگردد. اصل دوم، نقد عبدالبهاء از فرهنگ تعصب دینی، سنت پرستی فرهنگی و تدین مرسوم و متداول است. آن چه که عبدالبهاء خاطرنشان میسازد، این است که معمولاً آن چه که تدین نامیده میشود، در اکثر مواقع ضد دین و ضد خداست و در چنین شرایطی بی دینی به مراتب بهتر از دین خویی و تدین است. آشکار است که در ظاهر، این دو اصل با یکدیگر در تعارض اند. انتقاد عبدالبهاء از تنازع بقا و مادّه پرستی معطوف به این است که اثبات نماید که مدنیت مادّی باید با مدنیت روحانی همراه باشد، یعنی لزوم توجه به اصول و ارزشهای روحانی، تدین و عرفان را خاطرنشان میسازد. اما در نقد عبدالبهاء از تدین مرسوم، لزوم اصل زمان مندی و تکامل و تجدد مورد تأکید قرار میگیرد. با اتکاء به مقولات و جهان بینی های متداول، نمیتوان پیام عبدالبهاء را بدرستی درک نمود. بر طبق ملاکها و مفاهیمِ متداول فکری، دو اصلی که مورد تأکید عبدالبهاء قرار میگیرند با یکدیگر در تعارض اند. اما حقیقت این است که پیام عبدالبهاء پیامی بود نوین و تاریخ ساز، و شاید که با قاطعیت بتوان گفت که اهمیت و مدخلیت پیام عبدالبهاء را میتوان در ساختار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کنونی جهانِ هم اکنون ۰ به مراتب بیش از صد سال گذشته، مشاهده گردد ۲۸ ، ص ۷ ) : خطابات: نقل از سفینه ی عرفان، دفتر ۱( پ 9

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2